زندگی والت دیسنی حول اصل طلائی می گردی دکه سایر توانگران هم از آن پیروی کردند.
«برای موفقیت سخت بکوشید، هرگز تسلیم نشوید و خواسته خود را به دغدغه ای دایمی مبدل کنید.»
والت دیسنی دریافت که مردم به دو گروهند: کسانیکه موفق می شوند و کسانیکه ناکام باقی می مانند. او سوگند خورد که موفق شود.
والت در ده سالگی مجبور بود ساعت 5/3 پس از نیمه شب از خواب برخیزد و انتظار بکشد تا کامیون توزیع جراید از راه برسد، روزنامه ها را به خانه های مختلف شهر می برد او همچنین بعنوان یک پادو در شیرینی فروشی کار می کرد.
نابسامانی حاصل از تجربه اول موجب شد که پدرش روزنامه فروشی خود را واگذار کند. والت در شیکاگو در یک شرکت کوچک مربا سازی مشغول به کار شد سرانجام دیسنی پس از 11 ماه به اتفاق یکی از دوستانش، نخستین موسسه تجاری-هنری خود را تاسیس کرد. نخستین مشترک آنها شرکتی بود که رستورانهای زنجیره ای را در اختیار داشت.
دیسنی دریافته بود که ورود به استودیوهای هالیوود و کار در آنها بسیار دشوار است.
وقتی والت دیسنی در 1966 درگذشت سینما یکی از بزرگترین مغزهای خلاق و مبتکر خود از دست داد. انگیزه و محرک قوی زندگی والت دیسنی بر دو اصل اساسی استوار بود:
نخست: پرداختن به کاری که از آن لذت می بردم. و دوم گوش دادن به ندای باطنی خویش.
او بدون رعایت این اصول، هرگز نمی توانست شخصیتی باشد که نهصد تقدیرنامه، سی و دو جایزه اسکار و پنج دکترای افتخاری را دریافت کند و در تاریخچه نقاشی متحرک پیشگام باشد.