یکی از مدلهای کاربردی در رابطه با تحلیل موقعیت سازمانها، روش تعیین دوره عمر سازمان است. طبق این مدل هر محصول، صنعت یا کسب و کاری دارای یک دوره عمر است. بدین معنی که در یک مقطعی از زمان متولد و معرفی میشود، رشد میکند، به مرحله بلوغ میرسد و سپس مرحله اشباع و نهایتاً پیری و زوال آن فرا میرسد. لذا پس از اینکه جایگاه هر سازمان مورد شناسایی قرار گرفت، باید به گونهای برنامهریزی نمود که همواره سازمانها در مرحله رشد و بلوغ خود باقی بمانند.
تئوری چرخه عمر در مواردی همچون محصولات، بازار، تکنولوژی و صنعت نیز کاربرد دارد و لذا از طریق تعیین جایگاه هر یک از عوامل فوق در طول منحنی میتوان تصویری واضح و دقیق نسبت به اقدامات و تمهیداتی که باید در آینده صورت گیرد، بدست آورد. لازم به ذکر است در شکلگیری هر یک از مراحل عمر سازمان عوامل متعددی از جمله ماموریت و رسالت سازمان، فنآوری، ساختار سازمانی، مالکیت سازمانی، وضعیت بازار و بسیاری موارد دیگر دخالت مستقیم خواهند داشت.
مراحل اصلی دوره عمر سازمان عبارتند از:
• تولد، توسعه و معرفی
• رشد
• بلوغ و اشباع
• پیری و زوال و سقوط
در منحنی دوره عمر سازمان هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ کوتاهتر باشد، نقش فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) بیشتر میشود و در واقع در این سازمانها R&D از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار میشود. و بالعکس هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ طولانیتر شود، نقش R&D در این صنایع کمتر میشود. صنعت فولاد از این دسته میباشد.
نکته دیگری که در مورد منحنی چرخه عمر قابل ذکر میباشد، کاربرد وسیع آن در صنایع با تکنولوژی بالا است. براساس منحنی چرخه عمر، اگر صنعتی دارای نرخ رشد بالایی باشد، امکان نفوذ در بازار آن صنعت افزایش یافته و میتوان سهم بازار را حتیالامکان افزایش داد، بدون اینکه تاثیری بر فروش رقبا کاهش یابد، چرا که بازار کاملاً اشباع شده است.
منحنی چرخه عمر سازمان دارای دو نقطه ضعف اساسی میباشد، اولاً مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر از صنعتی به صنعت دیگر فرق داشته و تشخیص اینکه صنعت در حال حاضر در چه مرحلهای است، بسیار مشکل است. مانند تفاوت در مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر دو صنعت کامپیوتر و فولاد. ثانیاً شرکتها از طریق نوآوری میتوانند شکل منحنی دوره عمر را تغییر دهند. بعبارت دیگر قبل از رسیدن به مرحلهی اشباع مرحله تولد و رشد دیگری آغاز نمایند، مانند شرکت اینتل.