این مدل جزو اولین مدلهای تدوین استراتژی در عرصه اقتصاد و برنامهریزی توسعه جوامع به شمار میرود. در این مدل سادهترین راه شناسایی وضعیت سرمایهگذاری معرفی شده است. مدل BCG براساس محور مختصات یک جدول چهارخانهای (شکل زیر) زیر را تشکیل میدهد که روی محور X ها موقعیت رقابتی نسبی و روی محور Yها نرخ رشد صنعت نشان داده میشود. هر یک از خطوط تولید یا واحدهای کسب و کار براساس نرخ رشد صنعت و نیز سهم نسبی آن در بازارهای مربوط روی این ماتریس ترسیم میشوند. موقعیت رقابت نسبی شرکت عبارت است از سهمی که آن واحد در بازار صنعت دارد تقسیم بر سهم بازار واحد مشابه که به بزرگترین رقیب تعلق دارد. نرخ رشد صنعت عبارت است از درصد رشد بازار یعنی درصد افزایش فروش محصولات یک واحد تجاری خاص. در این ماتریس فرض بر جذابیت بازار تحت بررسی است. براساس موقعیت شرکت مورد بررسی در یکی از چهارخانه (1ـ رشد بالاــ سهم بالا 2ـ شد بالا ــ سهم پائین 3ـ رشد پائین ــ سهم بالا 4ـ رشد پائین ــ سهم پائین) قرار میگیرد که به ترتیب:
1ـ خانه ستارهها
2ـ خانه سوالها
3ـ خانه گاوهای شیرده
4ـ خانه سگهای هار نام میگیرند.
* قرار گرفتن در موقعیت ستارهها بدین معناست که محصولات برتر و پر طرفدار در اوج حیات خود قرار دارند. شرکت به اندازه کافی پول برای سرمایه گذاری دارد تا بتواند سهم خود را در بازار حفظ کند.
فرآیند تدوین استراتژی بر اساس مدل دیوید و هانگر:
1-مرحله اول – چارچوب تدوین استراتژی ها شامل:
- ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (IFE)
- ماتریس عوامل خارجی (EFE)
- ماتریس بررسی رقابت (CPM)
2-مرحله دوم – مقایسه شامل ابزارها و روش های:
- ماتریس فرصتها، تهدیدها، قوت ها و ضعف ها (TOWS)
- ماتریس داخلی و خارجی
- ماتریس BCG
- ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک
- ماتریس استراتژی اصلی
3- مرحله سوم – تصمیم گیری: ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)
o
برای کسب اطلاعات بیشتر به قسمت راست وبلاگ (آخرین یادداشتها ) مراجعه فرمائید و از نقطه نظرات سازنده خود ما را بهره مند سازید.
لطفاً برای ارائه نقطه نظرات از طریق نظرات و یا ایمیل با ما مکاتبه فرمائید .
آدرس ایمیل :
planpriorityplan@gmail.com
برنامه ریزی
راهبردی- استراتژیک فرآیندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری
برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت می گیرد.
این فرآیند افراد و منابع را نیز شامل می شود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته
است. پس از آن باید آنچه می خواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به
آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرآیند را برنامهی راهبردی
سازمان می نامند.
برنامه ریزی راهبردی برای برای برنامه ریزی موثر به منظور تصویر کردن پلان یک
سازمان بکار می رود، اما هرگز نمی تواند مشخصن پیش بینی کند بازار در آینده دقیقاً
چگونه خواهد بود و در آینده ی نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان می باید استراتژی های سازمان را بر اساس
زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آینده ی سازمان است. هر برنامه ی راهبردی ای دست کم به یکی از پرسش های زیر پاسخ خواهد داد:
1- ما دقیقاً چه کار می کنیم؟
2- برای چه کسی کار می کنیم؟
3-چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزی های تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه می توان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
در بسیاری از سازمان ها برنامه راهبردی درباره ی این است که سال آینده سازمان به
کجا خواهد رسید که به طور معمول تر در خصوص سه تا پنج سال آینده (دراز مدت) نیز
صادق است، اگرچه بعضی از سازمان ها چشم انداز خود را تا ۲۰ سال آینده گسترش داده
اند.
برای کسب اطلاعات بیشتر به قسمت راست وبلاگ (آخرین یادداشتها ) مراجعه فرمائید و از نقطه نظرات سازنده خود ما را بهره مند سازید.
لطفاً برای ارائه نقطه نظرات از طریق نظرات و یا ایمیل با ما مکاتبه فرمائید .
آدرس ایمیل :
planpriority@gmail.com