بهمنظور غلبه بر محدودیتهای روشهای موجود، مدل SPACE بهعنوان شکل توسعه یافتهتری از مدل ماتریس BCG ارائه شدهاست. محورهای ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک نشاندهندهی دو بعد درونی و بیرونی صنعت میباشد. توان مالی (FS) و مزیت رقابتی (CA) از جمله شاخصهای اصلی عوامل داخلی صنعت بوده و دو عامل ثبات محیط (ES) و توان یا استحکام صنعت (IS) نیز از جمله شاخصهای اصلی عوامل خارجی میباشند.
• قوت و توان مالی (FS): شامل نرخ بازگشت سرمایه، میزان سرمایه، میزان سرمایه در گردش، نسبتهای مالی و قدرت نقدینگی، جریان نقدینگی، سهولت خروج از بازار، و میزان ریسکپذیری تجارت میباشد.
• مزیت رقابتی (CA): شامل سهم بازار، کیفیت تولیدات و محصولات، دورهی عمر محصول، میزان وفاداری مشتریان، ظرفیت رقابتی، دانش فنی و میزان کنترل بر منابع کالا و توزیعکنندگان میباشد.
• ثبات محیط (ES): شامل تغییرات تکنولوژیک، روند تغییر تقاضا، نرخ تورم، قیمت محصولات رقبا، موانع ورود به بازار، فشارهای رقابتی و کشش قیمتی تقاضا میباشد.
• استحکام و توان صنعت (IS): شامل پتانسیل رشد و سودآوری، ثبات مالی، آگاهی تکنولوژیک، سرمایه و منابع مورد استفاده، سهولت ورود به بازار، و ظرفیتهای مورد استفاده میباشد.
برحسب اینکه موقعیت استراتژیک شرکت در کدامیک از مناطق چهارگانهی مدل قرار داشتهباشند، چهار استراتژی زیر پیشنهاد میشود:
11. تهاجمی
12. رقابتی (ترکیبی)
13. محافظهکار
14. تدافعی
هنگامیکه نوع استراتژی سازمان تهاجمی باشد، نشاندهندهی آن است که سازمان در بهترین شرایط ممکن قرار دارد و میتواند با استفاده از نقاط قوت خود، از فرصتهای موجود حداکثر استفاده را نماید، نقاط ضعف خود را برطرف نماید و جلوی تهدیدهای خارجی را بگیرد.
بنابراین، سازمان در حالت تهاجمی با استراتژیهای رسوخ در بازار، توسعهی محصول، یکپارچگی عمودی به پایین، یکپارچگی عمودی به بالا، یکپارچگی افقی و تنوع همگون، تنوع ناهمگون، تنوع افقی یا استراتژی ترکیبی به بستگی به شرایط خاصی دارد، مواجه میشود.
هنگامیکه مختصات بردار ارزیابی سازمان در منطقهی محافظهکار قرار گیرد، بدین معنی است که سازمان باید نقاط قوت و شایستگیهای کلیدی خود را حفظ نماید و خود را در معرض ریسکهای بزرگ قرار ندهد. اغلب، استراتژیهای محافظهکارانه شامل تمهیدات لازم برای ارتقا بهرهوری و رسوخ محدود در بازار، افزایش محدود ظرفیت تولید وغیره میباشد.
در حالت تدافعی شرکت باید نقاط ضعف خود را برطرف نموده و جاوی تهدیدهای محیطی رل بگیرد. استراتژیهای تدافعی شامل کاهش یا حذف بعضی از فعالیتها، فروش یا واگذاری بخشهای زیانده سازمان، انحلال و تنوع همگون میباشد. و سرانجام، در حالت رقابتی، سازمان باید استراتژیهای رقابتی شامل یکپارچگی عمودی به بالا، یکپارچگی عمودی به پایین، یکپارچگی افقی، رسوخ در بازار، توسعهی بازار، توسعهی محصول و تشکیل مشارکت را اجرا نماید.
یا مدل ارزیابی متوازن تکنیکی جهت تبدیل استراتژی به عمل می باشد، به
عبارتی دیگر مدل مزبور تکنیکی جهت عملیاتی ساختن آرمان، ماموریت، استراتژیهای
سازمانها بوده وچشم انداز آینده شرکت حوزه اصلی بررسیهای مدل ارزیابی متوازن می
باشد. کارت امتیازی متوازن صرفا نقش کنترلی نداشته است و
معیارهای آن برای توصیف عملکرد گذشته بکار نمیروند بلکه این معیارها ابزاری جهت
تبین استراتژی ساز مان می باشد که با هماهنگی فعالیت ها در سطوح مختلف سازمان
امکان دستیابی به اهداف سازمانی را میسر میسازد.
● دلایل عدم اجرای
استراتژی های تدوین شده در سازمان
بر اساس تحقیقاتی که
توسط کاپلان و نورتون در بیش از ۵۰۰ واحد صنعتی صورت گرفت،بسیاری از مدیران ارشد واحد
های صنعتی ازاجرای استراتژی درسازمانها رضایت نداشته که عمدهترین دلیل آن تدوین
استراتژی در سطوح بالای سازمان وعدم مشارکت اعضاء در فرایند برنامهریزی استراتژیک
می باشد.
در تحقیقات کاپلان و
نورتون دلایل عدم اجرای اثربخش استراتژی های تدوین شده به شرح زیربیان شده است.
۱) عدم مشارکت کارکنان در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک شرکت
استراتژی های سازمانی
جهت حصول به نتایج مورد انتظار می بایست با مشارکت وتعامل کار کنان کلیدی سازمان
تهیه و تدوین گردد ،از اینرو تهیه و تدوین استراتژی های سازمانی بدون مشارکت پرسنل
سازمان از ضمانت اجرائی لازم بر خوردار نخواهد بود.
۲) موانع مدیریتی
سیستم ها و زیر ساختار
های مدیریتی در سازمانها جهت کنترل و هماهنگی فعالیتها واقدامات تدوین شده است و
می بایست متناسب با تغییرات و تحولات محیطی مورد ارزیابی و بازنگری قرار گیرد٬ لذا
عدم تحقق این امر سازمانها را در مواجهه با تغییرات و تحو لات محیطی ناتوان ساخته
است و موجب از دست رفتن مزیت های رقابتی می شود .
۳) موانع عملیاتی
در بسیاری از سازمانها
فرایند بر نامه ریزی بطور مجزا از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک انجام می شود و
این در حالیست که دوفرآیند مذکور به یکدیگر مرتبط بودهاند و عدم توجه بدین موضوع
منجر به بروزموانع و محدودیتهایی جهت اجرای استراتژیهای سارمانی می شود.
۴) موانع کارکنان
عدم همسوئی اهداف
کارکنان با اهداف سازمانی و عدم انطباق نظام انگیزش و ارزیابی عملکرد کارکنان با
اهداف و استراتژیهای شرکت، موجب عدم تحقق استراتژی های سازمانی شده و درنتیجه
استراتژی های سازمان در اجراء با مقاومت کار کنان مو اجه می شود .
ازدید گاه کاپلان و
نورتون عواملی که فوقا بدان اشاره گردید عمده ترین دلایل عدم اجرای مو فقیت آمیز
استراتژی درسازمانها می باشدو مدل کارت امتیازی متوازن با هدف رفع موانع مذکور
ارائه شده است
مدل کارت امتیازی متوازن٬ نگرش جدیدی جهت اجرای استراتژی در سازمان می باشد و بدنبال اندازهگیری انگیزهها در سازمان می باشد به عبارت دیگر مدل مزبور بدنبال پاسخگوئی بدین موضوع است که اساسا چه کارهائی باید انجام شود و چه شاخصهای میبایست مورد ارزیابی قرار گیرد
مدل تجزیه و تحلیل هوفر (ماتریس ارزیابی بازار/ کالا) بعنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل تحت عنوان ماتریس ارزشیابی بازار/ کالا روش توسعه یافتهی مدلهای BCG و GE میباشد. در این روش وضعیت رقابت و مراحل عمر کالا بهعنوان عوامل اصلی مورد بررسی قرار میگیرند. در محور افقی این ماتریس مراحل عمر محصول ر ا بنابر نظریهی هوفر در پنج مرحلهی معرفی، رشد، لرزش (تکان خوردن)، بلوغ (رشدیافتگی)، و پیری و زوال خلاصه میشود، نشان داده میشود. در محور عمودی نیز وضعیت رقابت در سه سطح قوی، متوسط، و ضعیف قرار میگیرند.
در ماتریس ارزشیابی بازار/ کالا هر دایره نشاندهندهی بزرگی بازاری است که واحدهای استراتژیک بازرگانی (SBU) در آن فعالیت میکنند. بهعلاوه، برش هر دایره سهم بازار موسسه را در داخل مجموعه صنعت نشان میدهد. همچنانکه در تجزیه و تحلیل خوفر مشاهده میشود، هر واحد SBU برروی ماتریس، بنابر پتانسیلهای بازار و سهم کالا در بازار، وضعیت رقابت بازار و مرحلهی عمری که کالا در آن قرار دارد، ارزشیابی میشود. گذشته از تجزیه و تحلیل چهار ویژگی فوق در این ماتریس، از جمله خصوصیات مهم دیگر روش هوفر این است که تنها برای SBUهای یک موسسه کاربرد ندارد، بلکه با قرار دادن یک SBU مشخص همراه با رقبایش در ماتریس مربوطه، امکان انجام تجزیه و تحلیل مقایسهاس را فراهم میکند.
یکی از مدلهای کاربردی در رابطه با تحلیل موقعیت سازمانها، روش تعیین دوره عمر سازمان است. طبق این مدل هر محصول، صنعت یا کسب و کاری دارای یک دوره عمر است. بدین معنی که در یک مقطعی از زمان متولد و معرفی میشود، رشد میکند، به مرحله بلوغ میرسد و سپس مرحله اشباع و نهایتاً پیری و زوال آن فرا میرسد. لذا پس از اینکه جایگاه هر سازمان مورد شناسایی قرار گرفت، باید به گونهای برنامهریزی نمود که همواره سازمانها در مرحله رشد و بلوغ خود باقی بمانند.
تئوری چرخه عمر در مواردی همچون محصولات، بازار، تکنولوژی و صنعت نیز کاربرد دارد و لذا از طریق تعیین جایگاه هر یک از عوامل فوق در طول منحنی میتوان تصویری واضح و دقیق نسبت به اقدامات و تمهیداتی که باید در آینده صورت گیرد، بدست آورد. لازم به ذکر است در شکلگیری هر یک از مراحل عمر سازمان عوامل متعددی از جمله ماموریت و رسالت سازمان، فنآوری، ساختار سازمانی، مالکیت سازمانی، وضعیت بازار و بسیاری موارد دیگر دخالت مستقیم خواهند داشت.
مراحل اصلی دوره عمر سازمان عبارتند از:
• تولد، توسعه و معرفی
• رشد
• بلوغ و اشباع
• پیری و زوال و سقوط
در منحنی دوره عمر سازمان هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ کوتاهتر باشد، نقش فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) بیشتر میشود و در واقع در این سازمانها R&D از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار میشود. و بالعکس هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ طولانیتر شود، نقش R&D در این صنایع کمتر میشود. صنعت فولاد از این دسته میباشد.
نکته دیگری که در مورد منحنی چرخه عمر قابل ذکر میباشد، کاربرد وسیع آن در صنایع با تکنولوژی بالا است. براساس منحنی چرخه عمر، اگر صنعتی دارای نرخ رشد بالایی باشد، امکان نفوذ در بازار آن صنعت افزایش یافته و میتوان سهم بازار را حتیالامکان افزایش داد، بدون اینکه تاثیری بر فروش رقبا کاهش یابد، چرا که بازار کاملاً اشباع شده است.
منحنی چرخه عمر سازمان دارای دو نقطه ضعف اساسی میباشد، اولاً مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر از صنعتی به صنعت دیگر فرق داشته و تشخیص اینکه صنعت در حال حاضر در چه مرحلهای است، بسیار مشکل است. مانند تفاوت در مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر دو صنعت کامپیوتر و فولاد. ثانیاً شرکتها از طریق نوآوری میتوانند شکل منحنی دوره عمر را تغییر دهند. بعبارت دیگر قبل از رسیدن به مرحلهی اشباع مرحله تولد و رشد دیگری آغاز نمایند، مانند شرکت اینتل.
ماتریس قدمت- قدرت یا روش ADL مبتنی بر پارادایم تجویزی، رویکرد محتوایی مبتنی بر چرخهی عمر محصول بوده و قابلیت بهکارگیری در سطح سک شاخه از صنعت، محصولات مختلف یک شرکت و SBUها را دارد. ماتریس پیشنهادی ADL دارای ویژگیهای مشابه ماتریسهای BSG و GE میباشد، یعنی تصویری از موسسه در فضایی دو بعدی ایجاد میشود. ADL در یک بعد، چهار مرحله دورهی عمر را که بیانگر ویژگیهای صنعت میباشند، قرار دادهاست و در بعد دوم، میزان قدرت موسسه (موقعیت رقابتی موسسه) را در صنعت مشخص کردهاست که در 6 گروه مسلط، قوی، مساعد، نگهداشتنی، ضعیف، و بدون دوام طبقهبندی شدهاند.
• مسلط: در هر صنعتی در صورت وجود حداکثر یک شرکت میتواند نقش مسلط را داشتهباشد. در صورت وجود چنین شرکتی، استانداردهای مربوط به آن صنعت را شرکت مسلط تعیین میکند.
• قوی: شرکتهای قوی نیز در هر صنعتی یافت نمیشوند. یک شرکت قوی از امتیازهای معینی نسبت به رقبا برخوردار است. چنین شرکتهایی استراتژی خود را از میان انتخابهای خود برمیگزینند نا براساس حرکتهای رقبا.
• مساعد: منظور از موقعیت مساعد این است که بعضی چیزها در نزد شرکت منحصربهفرد باشد. این میتواند بهواسطهی تشخیص یک استراتژی یا برهبرداری از یک تمرکز ویژه باشد. وقتیکه صنایع بخشبخش باشد، پیشتازها سعی میکنند در یک موقعیت مساعد قرار گیرند.
• نگهداشتنی: نشانههایی را از فرسایش و عملکرد بد از خود بروز میدهد. با این حال، جای تردید کمی وجود دارد که شرکت نتواند سزاواری و شایستگی خود را بهواسطهی توجه زیاد بهدست آورد. این موقعیت معمولا میتواند سود خود را در یک بازار محدود یا متمرکز حفظ کند.
• ضعیف: یک شرکت هنگامی در یک موقعیت ضعیف قرار دارد که در یک حالت زودگذر باشد. بهطوریکه تنواند برای مدت طولانی خود را حفظ کند و به ناچار وضعیت خود را ارتقا دهد یا از صحنه خارج شود.
• بدون دوام: نیازی به تعریف رسمی نیست، زیرا بیانگر آخرین مرحلهای است که در آن، شرکت واقعا توان بیشتری از آن را ندارد.